اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب

با این که همتون دارید برام سرود شکست میخونین من موفق میشم حالا می بینید خدا زحمتام رو ندید نمی گیره

دسته ای از داروهای دیابت تیپ دوی خوراکی به نام SLGT با مهار بازجذب همزمان سدیم و گلوکز در توبول پروگزیمال کلیه موجب دفع ادراری گلوکز می شوند و در درمان دیابت تیپ دو به کار می روند :

شامل 

کاناگلیفلوزین

داپا گلیفلوزین 

امپاگلیفلوزین 

کتاب اخلاق پزشکی دکتر احمدی را سفارش دادم طبق معمول بدشانسی من با تاخیر یک هفته به دستم رسید زنگ زدم موسسه خانمی که مسئول بود چنان با اخم و تخم و تحکم حرف زد حس کردم پولشون رو خوردم که کتاب سفارش دادم !!! دست آخر پستچی خسته خسته مون آوردش . ای کاش هرگز زنگ نزده بودم . دیگه سعی می کنم هرگز از کامران احمدی هم خرید نکنم پیوست به پارسیانی های فوق العاده بی اخلاق پولکی!

سسیل معلوم نیست با خودش چند چنده ! یه مبحث تو دوتا فصلش تناقض دارن 

اصن نرسیدم با اون سرعت دوره کنم هنوز دارم داخلی می خونم نفرو امروز تمومه ان شالله و کاردیو از فردا شروع میشه درسی که ازش می ترسم....

پلاکت های ژانت با گرانول کم در خون محیطی

              اجسام Dohle  ( انکلیوزیون های بازوفیلیک در لکوسیت ها و پلاکت ها)

معلوم نیست چه دردی دارم یک دقیقه هم که می گذره دلم تنگ میشه یعنی واقعا تنگ میشه براش نه چیز دیگری . همین . مسخره است . مگر قراره چه کار کنم باهاش ؟ دلم تنگ میشه شاید از سرتنهایی باشه ولی تنگه با سارا حرف زدم چه ناراحت بود از نیومدن ویزاش ...الان وضعش از من  خیلی بهتره ولی خوب یه شوهر پست داره که همه می شناسند . ولش کن بابا به من چه دخالت کنم . من باید بخونم . پام بهتر نمیشه . دیشب تموم شب دلتنگ بودم . چه حس بدیه . احساس احمق بودن می کنم . 

دو حالت داره یا موفق میشم یا می میرم و تن میدم به بدبختی .آخرین سعیم رو می کنم . 

برای من غیرقابل انجام بود و بدتر دپرسم کرد و عقب انداختم . کاش همون برنامه خودم رو ادامه داده بودم . چه غمگینم .

این که تا این جا هم دوام آوردم خوبه و به خودم کردیت میدم باید تا تهش برم من همیشه مدل درس خوندنم مفهومی بوده با خرخون مشکل دارم واسه همین تا الان نتونستم ولی یه کاریش می کنیم . آفرین به خودم که تسلیم نمیشم آفرین که دارم همه چیز رو تحمل میکنم . لعنت به این گربه های شلوغ کار . تمرکز تمرکز ترکز روی هدفت تنها کار لازمه تمرکز

نیاز به برنامه روزانه دارم نباید فارما و پاتو و عفونی حذف بشن . خیلیه با هم . 

نشستم گریه کردم . خیلی گریه کردم . بلد نیستم مرور کنم . ناامیدم . چرا زندگی من این جوری باید بشه ؟ کجا بروم ؟ چه کار بکنم که نجات پیدا کنم ؟ هوا بارونیه . دلم گرفته خیلی زیاد . دارم روماتو می خونم ولی تمرکز ندارم . صبحها دیر پا میشم انگار دست از مبارزه کشیدم . نه خدا نگذار . ازت خواهش می کنم . کمکم کن . یه راهی بذار پیش پام . 

یه عالم برچسب روحیه بخش زدم به آینه مشکل اینه که من دیدن خودم توی آینه رو دوست ندارم رحیمی درست می گفت باید اول با ذهنم به تفاهم برسم . درد پام زیادتر شده یا الان بیش تر متوجهش شدم . خودم رو برای این امتحان نابود کردم امّا ... خدا جون کمک کن . این جا تنها جایی هست که واقعیم ... نیاز به یه مشاور خوب دارم . 

دیشب با شوق بچگانه برگشت 

در مرور دور دوم روماتو و گوارش رو مرور کردم . همه چیز طبق معمول برام جدیده . از اون گذشته یک جور حس بریدن و خستگی مزمن سراغم اومده . درد دیسک کمرم بدتر شده . وضع گوارشیم هم به هم ریخته . به زودی روز تولدم میشه و من ... خدایا سال دیگه این قدر دلتنگ نباشم از بزرگی و جلال تو چیزی کم نمیشه. برایم تدبیری بیندیش راهی پیش پایم بگذار . تو که میدونی من هرگز فراموشت نکردم . فراموشم نکن . 

جور عجیبی هستم صدای اذان که میاد حس می کنم از اون بخش از زندگی جان سالم به در برده ام . خدایا روسفیدم کن بقیه اش زیاد هم مهم نیست .

تمامش کن 

بهمن داره تمام میشه قرار بود در 21 روز داخلی را تمام کنم نتونستم هفت روز گوارش طول کشید یه پنج روزی هم روماتو و چهار روز ریه بقیه اش هم دپرس بودم ... 

علتش هم این بود که دو تا از دوستام محل بهم نگذاشتن و نادیده ام گرفتن به درک ...